سخن سردبیر
ساختار ما
هدف ما چیست؟
چرا متفاوتیم؟
«ابرقدرت خداست» ششمین جلد از کتابهای سرفصل «آیینهای انقلاب اسلامی» انتشارات «راه یار» تلاشی است برای به تصویر کشیدن خاطرات مردم همدان از میزبانی از حاج قاسم سلیمانی و ایام شهادت ایشان. پیشتر، پنج کتاب «بر شانههای کارون»، «سردار سربدار»، «حافظ دلها»، «یزله بر دجله» و «سلیمانیها» دربارهی روایتها و خاطرات مردمی از ایام شهادت حاج قاسم و ابومهدی المهندس توسط همین انتشارات منتشر شده بود.
کتابان: «ابرقدرت خداست» ششمین جلد از کتابهای سرفصل «آیینهای انقلاب اسلامی» انتشارات «راه یار» تلاشی است برای به تصویر کشیدن خاطرات مردم همدان از میزبانی از حاج قاسم سلیمانی و ایام شهادت ایشان. پیشتر، پنج کتاب «بر شانههای کارون»، «سردار سربدار»، «حافظ دلها»، «یزله بر دجله» و «سلیمانیها» دربارهی روایتها و خاطرات مردمی از ایام شهادت حاج قاسم و ابومهدی المهندس توسط همین انتشارات منتشر شده بود.
برشی از مقدمه
تیر ۱۳۶۱: آخرین جمعهی ماه مبارک رمضان، مردم روزهدار همدان برای راهپیمایی روز قدس و نمازجمعه، از خیابانهای شهر به سمت استادیوم ورزشی شهر سرازیر شدند. صدام و رژیم بعث با عصبانیت از پیشرَویهای عملیات رمضان در خاک عراق، تهدید کرده بودند همدان را بمباران میکنند. تهدید اثرگذار نبود و پیر و جوان و زن و مرد راهی نمازجمعه شدند که هواپیماهای عراقی سر رسیدند. در این بمباران ۱۰۵ نفر شهید و ۶۰۰ نفر مجروح شدند. از بدنهای مطهر نمازگزاران فقط تکههایی کوچک باقی مانده بود...
زمستان ۱۳۶۴: چند روز به عملیات والفجر۸ باقی مانده بود که محسن رضایی، فرماندهی سپاه پاسداران به محل استقرار تیپ انصارالحسین (ع) همدان رفت تا از انجام عملیات جدیدی خبر بدهد. قرار شد از بین بسیجیان تیپ، یک نفر در حضور فرماندهان سخنرانی کند. حمید هاشمی نوزدهساله پشت بلندگو رفت و همه را میخکوب کرد: «بسیجیان قهرمان، نور چشمان امام، یاران امام، فرزندان امت اسلام، یاوران امت مستضعف جهان، بدانید جهان زبون است، آمریکا کیست؟! شوروی کیست؟! ابرقدرتها کیستند؟! ابرقدرت فقط خداست! خداست و خداست....»
... شهادت فرماندهی سپاه قدس برای مردم همدان، یادآور شهدای روز قدس همدان بود، هم در اسم و هم در رسم: هر دو با قدس گره خورده و ارباً اربا شده بودند. تشییع پیکر حاج قاسم و همرزمانش همچون تشییع آیتالله معصومی همدانی زمینهساز حیات اجتماعی سیاسی مجددی نه فقط در همدان که این بار در سراسر ایران و امت اسلامی شد. صدای «مرگ بر آمریکا»ی مردم تشییعکنندهی حاجقاسم و احساس غرورشان پس از سیلی سپاه به پایگاه عینالاسد، پژواک صدای بسیجی جوانی بود از بیابانهای دزفول در دههی شصت که میگفت: «ابرقدرت خداست!»
برشی از متن
... در خواب و بیداری صدای خبری را که از پذیرایی میآمد میشنیدم: «سردار قاسم سلیمانی به فیض شهادت نائل آمد.» از شنیدن خبر گیج و مبهوت، خودم را کشاندم بیرون اتاق. یک «شهید» زیر عکس زیبا و غرورآفرینش خورده بود و من ضربان قلبم را حس میکردم. با ناباوری از مادرم پرسیدم: «خبر واقعاً درسته؟» نگاه غمآلود و سر تکان دادنهایش تن یخکردهام را به آتش میکشید. من بودم و دنیایی از سکوت در اعماق قلبم. بغض گلویم را چنگ میزد و افکارم آشفته بود. پیدرپی از آرایشگاه زنگم میزدند که عروس خانم کجایی. دلم میخواست همهچیز را لغو کنم...
علاقهمندان برای تهیه کتاب، علاوه بر کتابفروشیها، میتوانند از طریق صفحات مجازی ناشر raheyarpub@ و سایت vaketab.ir برای سفارش کتاب اقدام کنند.
شناسنامه: مجید یوسفی، «ابرقدرت خداست»، تهران: راه یار، چاپ نخست، ۱۴۰۰، بها: ۴۲ هزار تومان.
دیدگاه شما