کتابان: کتاب خوب است و خواندنی، با وجود نقدی که به آن دارم، که بماند برای بعد. فعلا با ترجمه کار دارم و مترجم محترم! و البته با ویراستاران و ناشران گرامی نیز. و مسئولیتی که در برابر خواننده دارند؛ و کاغذی که بسیار گران شده و هر ورقش آسیبی است به درختان و محیط زیست! حال به نویسندهی بیچاره که حق دارد حاصل پژوهش چندسالهاش درست و دقیق ترجمه شود و در کشور دیگر و زبان دیگر خوانده شود، نیز کار نداریم.
در ادامه به چند مورد اشاره میکنم:
۱- مترجم حقوق خوانده و از روی علاقه به تاریخ یک متن تخصصی تاریخ را ترجمه کرده! ایرانیها همیشه به تاریخ علاقهمند بودهاند،ولی این روزها علاقهمندان، به تالیف و ترجمه هم روی آوردهاند و این حوزه را تفنن و سرگرمی انگاشتهاند.
۲- نثر ضعیف و نامفهوم و گنگ مترجم از همان مقدمه هویداست: «من پیش از مترجم و فلان و بهمان بودن و... لبریز سپاسگزاریام»! این چهجور سپاسگزاری است؟! و چه ربطی به مترجم بودن و علاقهمند بودن و حقوق خواندن دارد؟ لابد میخواهد بگوید گرایش به رشتهی حقوق و علاقه به ترجمهو تاریخ را مدیون خانواده است. بسیار خوب، خیلی راحتتر میتوان بیان کرد.
۳- سپس آورده که «عمیقترین حقشناسی» او از دو نفر است، ولی در یک جمله (بدون گذاشتن نقطه) نام چهار نفر را میآورد! که برای دو نفر آخر «به ویژه» آورده! یعنی نفرات سوم و چهارم نقش مهمتری داشتهاند؟ بیشتر کمک کردهاند؟ پس چرا عمیقترین حقشناسی به دو نفر اعلام شد؟! که همه از بیدقتی و نداشتن تسلط بر زبان فارسی از سوی نویسنده و ویراستاران است.
۴- آیا واقعا دکتر احمدوند و دکتر ذبیحی شهری، تمام کتاب را فصل به فصل خواندهاند و خطاها را گوشزد کردهاند؟ تخصص این دو چه بوده؟ تاریخ یا زبان فارسی؟ یا متن را با متن انگلیسی سنجیدهاند؟ یا نکردهاند و گفتهاند چنین کردهایم و مترجم باور کرده؟ یا ایرادات را گفتهاند و مترجم اعمال نکرده؟! یا اصلا متوجه انواع و اقسام خطاهای متن نشدهاند؟ یا...؟!
۵- ویراستار، خانم فرقدانی، با آن همه «صبوری» نتیجهی کارش فاجعه است و روشن است از ویراستاری چیزی نمیداند. او ویراستار رسمی این نشر است؟ فقط کارش همین است در نشر؟ و بابت آن حقوق میگیرد؟ آیا متن اولیه بسی فاجعهبارتر بوده و بیچاره ویراستار به این پایه رسانده؟
۶- دکتر رشیدی کیست؟ چه تخصصی دارد و چهجور راهنماییهایی در این کار کرده که اینچنین راهگشا بوده؟!
۷- مدیر نشر خود متن را پیش از چاپ دیده؟ یا به یک متخصص نشان داده؟
خطاهای مترجم در پیشگفتار نویسنده
ص ۲۱:
۱- فکر اولیه در ۲۰۰۴ به ذهنش رسیده و در ۲۰۰۱ به کتاب تبدیل شده! درست: ۲۰۱۱
۲- کتاب نامدار مسعودی «مروجالذهب و معادنالجوهر» است نه «معادنالجواهر».
۳- غربیها شاهنشاهیهای پیش از اسلام ایران را امپراتوری (empire) میگویند (همانندسازی با ساختار سیاسی روم) و بهتر است در فارسی همان شاهنشاهی گفته شود.
۴- «متون فارسی قبل از اسلام» غلط است، درست: فارسی میانه یا پهلوی ساسانی. «فارسی» به جای فارسی دری یا نو است و پس از اسلام، چون فارسی باستان (هخامنشی) نیز داشتهایم.
ص ۲۲
۵- اساتید غلط است: استادان.
۶- لیسانس و فوقلیسانس: کارشناسی و کارشناسی ارشد، که کاملا رواج یافته، حتی در زبان عامه.
۷- ایرانشناس نامدار دانشگاه اروشلیم، شائول شاکد است نه شاول شیکت! چند کتاب او در ایران ترجمه شده (تحل ثنویت؛ از ایران زردشتی تا اسلام) و کاملا شناخته شده است.
۸- «شلوغ بودن روزهایش»، ترجمهی نادرستی از «مشغله داشتن» و «گرفتار بودن» است که در زبان عامه گفته میشود: «سرش بسیار شلوغ است».
دستهای از خطاهای مترجم در نامِ اشخاص، طوایف، جاینامها و کتابها و اصطلاحات است؛ که بیشتر تبدیلِ خوانشِ نام در متن اصلی (و البته گاه خوانشی غلط) به خوانش و خط فارسی بوده؛ بدون توجه به ریخت و خوانش اصلی در اوستایی، پهلوی، فارسی و عربی و...، و یا بیتوجهی به ریختهای نامهای اروپایی که در فارسی جاافتاده و شناختهشده هستند. برخی نیز ناشی از ناآشنایی مطلق مترجم و ویراستار با نامدارترین ایرانشناسان است، حتی ایرانیان بزرگی چون یارشاطر یا شاپور شهبازی! روشن است که بزرگواران جلد برخی کتابهای مهم را نیز ندیدهاند! و نام مسکویه نیز به گوششان نخورده!؟ به برخی از آنها اشاره میکنم (نویسشِ مترجم اول و پیشنهاد بنده دوم آمده):
ولهوسن: ولهاوزن؛ وانزبروگ: وانزربرو؛ مایکل کوک: کروک؛ راشدیون: راشدین (خلفا)، هیرا: حیره؛ آمیزههای قرآنی: آموزههای؛ همیر: حمیر؛ ابن حشام: ابن هشام؛ نهایهالعرب: نهایهالارب (کتابی به عربی)؛ عبدالحمید یا عبدالحامد؟ در دو صفحهی کنار هم!؛ تنسرنامه: نامهی تنسر (کتاب نامدار)، فارسی درّی؛ مسکاویش و میسکوای: مسکویه رازی؛ محمد امیدسالار: محمود؛ ابوربیرونی: ابوریحان بیرونی؛ حماریها: حمیریها؛ نباتیان: نبطیان، نبطیها؛ سنگنوشته نمارا: نماره؛ عمروالغیث: عمروالقیس؛ فتح میثم و حضر: فتح میسن و هترا؛ پیاسنتینی: پیاچنتینی؛ قسان: غسان (غسانی)؛ ملیکه: مالکه (غسانی)؛ عبدالغیث: عبدالقیس؛ بکر بن واعل: بکر بن وائل؛ تقلیب: تغلب (قبیله بنیتغلب)؛ کربسکا: کاربوسکا؛ مشهون: مشحون؛ پرویز اول و هفتالیان: پیروز (شاه ساسانی)؛ حارص: حارث؛ عذد: ازد (طایفه نامدار عرب)؛ وحرز: وهرز (سردار دیلمی)؛ وحب: وهب بن منابیه؛ عبدالله هموی: حموی؛ خسرو و پسربچه: خسرو ریدک (متن پهلوی)؛ میکائیل شامی: میکائیل سوری (سوریهای)؛ عیاد: ایاد (طایفهای عرب)؛ ضراتخانه: زرادخانه؛ حامرز: هرمز؛ هلوان: حلوان (شهر)؛ پرچم کابی: درفش کاوه. ضمیمه: یادداشتها و ارجاعات است، پس عنوان ضمیمه (پیوست) نادرست است؛ تعارض و همکاری: ستیز و سازی (کتاب نامدار چوکسی)؛ تنبیه و اشراق: تنبیه و اشراف (کتاب نامدار مسعودی)؛ بلدان: البلدان (کتاب جغرافیایی به عربی)؛ احسان یاشاتر: یارشاطر؛ جیکوب: یاکوب، ژاکوب؛ باسورس: باسورث (ایرانشناس نامدار)؛ سوتنبرگ: زوتنبرگ؛ الکا داویتسون: دیویدسن؛ فرقانا: فرغانه (شهر)؛ شاهپور شاهبازی: علیرضا شاپور شهبازی؛ کریستنسن: آرتور کریستنسن؛ «حماسه و فتنه»: کتاب دیک دیویس که با عنان «حماسه و نافرمانی» ترجمه و چاپ شده؛ رییتائونا: ثریتئونه (فریدون در زبان اوستایی)؛ فرکلروی: فولکلور (ادب عامه).
تصویر روی جلد
پیش از همه به تصویر روی جلد دقت کنید که در سپاه اعراب مسلمان تفنگ هم وجود داشته و ما بیخبر بودهایم!
شناسنامهی کتاب: اسکات ساوران، «اعراب و ایرانیان بر اساس روایت فتوحات اسلامی»، مترجم: سمانه کدخدایی مرغزار، تهران: علم، چاپ نخست، ۱۳۹۸، بها: ۸۸ هزار تومان.
دیدگاه شما